راه خون
ای چـاه کوفه تو چه شنیده ای
که این چنین سیاه رنگ و زمین گیر شده ای
ای چـاه چشمه ی اشکانت راه به اقیانوس ها دارد
و رازهای درونت راه به آسمان ها دارد
ای چـاه بیا و یک امشبی را راز داری نکن
دفـتـری باز کن از سینه ی پور سوز یار
ای چـاه کوفه تو چه شنیده ای
که این چنین سیاه رنگ و زمین گیر شده ای
ای چـاه چشمه ی اشکانت راه به اقیانوس ها دارد
و رازهای درونت راه به آسمان ها دارد
ای چـاه بیا و یک امشبی را راز داری نکن
دفـتـری باز کن از سینه ی پور سوز یار
ارسال شده توسط ابراهیم جعفری در ساعت 1:56 عصر | نظر