اگر بخواهیم جنبش دانشجویی را در یک جمله تعریف کنیم باید بگوییم که جنبش دانشجویی عاشق آرمان های بزرک است . با این تعریف است که می شود حرکت های جنبش دانشجویی را از ابتدا تا الان توجیه کرد.
تولد جنبش دانشجویی در ایران به معنای امروزی اش از چهار ماه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 یعنی در 16 آذر همان سال اتفاق می افتد.
قضیه از این قرار بود که در 16 آذر 1332 نیکسون معاون ریس جمهور وقت آمریکا به ایران می آید و دانشجویان که هنوز خاطره ی چهار ماه قبل یعنی کودتای آمریکایی 28 مرداد را در خاطر دارند در اعتراض به حضور نیکسون تجمع می کنند.
شاه که دوباره به لطفا ارباب هایش به قدرت رسیده در پاسخ به این اقدام دانشجویان سه تن از آن ها را قربانی حضور نیکسون می کند و این آغازی می شود بر راهی که امروز آن را جنبش دانشجویی می خوانند
و اگر بخواهیم در یک جمله دلیل تجمع دانشجویان را بیان کنیم باید بغض و کینه ی دانشجویان نسبت به آمریکا را دانست ، آمریکایی که در ایران کودتا می کند و همه ی زحمات مردم و شهدای نهضت مردمی را بر باد می دهد و دوباره دیکتاتور دست نشانده را به قدرت می رساند .
به طور خلاصه می توان نقش جنبش دانشجویی در ایران را در سه مرحله مورد نقد و ارزیابی قرار داد:
1-از 28 مرداد 1332 تا سال 1342
2-از سال 1342 تا پیروزی انقلاب
3- از پیروزی انقلاب تا الان
از 28 مرداد سال1332 تا سال 1342 :
از زمان کودتای 28 مرداد 1332 تا 1342 جو غالب بر دانشگاه را مارکسیست ها تشکیل می دادند . علی رغم آنکه در این دوران تعداد دانشجویان مسلمان بیشتر بود اما مارکسیست ها دارای تشکیلات منظم بودند به طوری که در خاطرات شهید چمران آمده است که اگر در دانشگاه یک دانشجوی مسلمان می خواست نماز بخواند توسط مارکسیست ها اذیت می شد .
حرکت جنبش دانشجویی در این سال ها را می توان تلاش برای سازمان دهی و متشکل کردن دانشجویان مسلمان دانست که نمونه ی بارز آن تلاش شهید چمران برای جمع کردن دانشجویان مسلمان و خواندن نماز جماعت زیر راه پله های دانشکده است. این اقدام شهید چمران زمینه ای می شود برای تاسیس اولین انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه
از سال 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران :
دانشجویان مسلمان تا این زمان که بدنبال سازمان دهی کردن خودشان هستند در سال 1342 با آغاز شروع نهضت امام خمینی (ره) گمشده ی خویش را در آرمان های امام (ره) پیدا می کنند.
در این دوره جنبش دانشجویی مسلمان با رهبر قرار دادن امام خمینی (ره) وارد فاز جدیدی از حیات خودش می شود چرا که در این موقع هم هدف دار کار می کند هم رهبر دارد و هم اینکه تلاش همه ی دامشجویان مسلمان یک چیز است و آن استقرار حکومت جمهوری اسلامی است.
از پیروزی انقلاب تا الان :
بعد از پیروزی انقلاب نقطه ی عطف جنبش دانشجویی در تسخیر لانه ی جاسوسی رقم می خورد اقدامی که توسط امام (ره) به انقلاب دوم لقب می گیرد.
اقدام بعدی جنبش دانشجویی با شروع جنگ شروع می شود به طوری که دفاتر انجمن اسلامی در دانشگاهها پاتوقی می شود برای اعزام دانشجویان به جبهه های نبرد
حیات جنبش دانشجویی بعد از جنگ که دیگر باید آن را جربان دانشجویی نامید دست خوش تحولات و انشقاق هایی می شود متاسفانه در دهه ی هفتاد بخشی از جریان دانشجویی تبدیل به پیاده نظام یک جناح سیاسی خاص می شود
البته آن دسته از دانشجویانی که نقش پیاده نظام را بازی می کردند خیلی زود منفور دانشجویان انقلابی می شوند و دیگر جریان دانشجویی برای آن ها تره هم خورد نمی کند .
بیش تر از این نمی خواهم وارد فضای سال های دهه ی هفتاد تشکل های دانشجویی شوم فقط خوانندگانی را که علاقه دارند را ارجاع می دهم به کتاب "موج سوم " نوشته ی علی خضریان
وظیفه ی فعلی جریان دانشجویی :
در حال حاضر مهمترین وظیفه ی جریان دانشجویی "شناخت نظام سلطه با تمام ابعاد و لایه هایش و تلاش برای رویارویی با آن " است.چرا که به نظر بنده یکی از مطالبات جدی این روزهای امام خامنه ای از دانشجویان همین موضوع است.
ما چه بخواهیم چه نخواهیم امروز جنبش دانشجویی زیر ذربین فردای جنبش دانشجویی قرار دارد و هرچه جنبش دانشجویی بتواند مطالبات امام خامنه ای را اجرا کند به همان نسبت نمره ی بالاتری خواهد گرفت.
ارسال شده توسط ابراهیم جعفری در ساعت 7:46 صبح | نظر